پ.ن:
حســـن از هـــیبت نامش جملی را انداختباورم نیـــست کـه یک ضـربه علی را انداختباورم نیـست که خـیبر شـکن از پا افتادحضــرت واژهی برخـواستن از پــا افــتادکم نمکدان تو را هر که نمک خورد شکستباز با زخم سرت کعبه ترک خورد شکست